به کدامین آرزوهایت ، ..... میبالی ؟
گل های باغ محبت .... به کدام گناه پرپر میشوند ؟
در آسمان ..... پر پرواز پرنده ها ، .... میسوزد
تا شعاع خورشید ، .... در غروب خون رنگ جدایی ، بی جان شود
ای دنیا
برف های کوهستان
در دل بهمن های مهیب ، متولد نمی شوند
و ....... جنگل های سبز ، طعمه حرص و تباهی
موج های دریایی ، مرغان سفر کرده را ، .... تنها نمی گذارند
ای دنیا
دستان ساحل در آغوش مرگ
..... در صید کودکان آواره است
آری .... در ستایش آفتاب ، تردیدی نیست
اگر فرصت زندگی باشد......
آه ..... ای دنیا .... بیزام از تو
قدم هایم تا انتهای خوشبختی نرفت
در بس ، شیشه های رنگی نماند
دنیا .... پروانه بود ، باد بود ....
آوای دل تنگی اشک ، بیداد بود ...
ای دنیای من و ما
مام من .... بدرقه نور برفت ؟
پیکر بی جان این ، آفاق.... رفت ؟
ای دنیا چه بگویم .........
دل خوش هایم ، یکایک .... مرده اند
در کنار بیشه ها ، جا مانده اند
در میان آتش خون ، کودکم
هم صدای رعد و طوفان ، مانده اند
دنیا تو بگو ....
سرگذشت ، دستان تنهایم ، چه شد ؟
این بهار سبز ، چرا خون واژه شد ؟
افسوس و افسون بر تو .... ای دنیا
دگر برای ، گرسنگی نخواهم گریست
چرا که ، گندم زارها در آتش ، می سوزند
.... نفرین جهل ، سراپای آدمیت را گرفته
سکوت خدایان زر و زور و تزویر
................. تابوت معنویت را ربوده
سایه های وحشت ، تاریکی
در انتهای نیستی ، ایستاده اند
و....... زمانه ، بوی کینه میدهد
عشق و ایمان ، حسرتی بی پایان
از نبود اخلاق ..... انسانیت
تو گویی ، دنیا به انتهایش رسیده
آه ای خدا ی ...مهربانی های ناب
ما را ببین ..................!
تقدیم و احترام به مقام آوارگان جنگ های خانمان سوز و نیابتی اخیر در منطقه
و پاسداشت زنان و کودکان اسیر و آواره که قربانیان اصلی این فجایع هستند
و بیاد کودکان فوعه و کفریا که با چیپس های خون آلود به ملاقات معبود شتافتند
و بخاطره معصومیت دختران شهید مدافع حرم که در یاد و خاطر پدر چه زیبا نوشتند .....
( اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسيد ممکن است پدرم آنجا دفن شده باشد )
کمترین بنده خدا حمید خداویسی بهار 96
برچسب : نویسنده : loveway بازدید : 188