تابستانه

آسمان ابری ... نیست

طعمه رعدی ...نیست

زمین گرم ... است

دستان خاک ....

تا فراسوی کویر ، پیداست

نیمروز داغ .... تا شعاع گرم خورشید

تا حسرت .... یک نسیم

در صداقت عطش ، خواهد سوخت

..............خواهد ماند ...

تابستان گرم .....

قلب ...ما سرد است

سفر هایمان ، خالی ست

دستان مان .... تنهاست

کاری .... نیست

.......... فقر است

هوا ......گرم است

نگاه مان سنگی ست

از محبت ، تهی ست

..... ساحل ترحم

در اوج ، بی تفاوتی

.............مانده است .

تا......بودن ، فاصله هاست

گرم است .....هوا ،

دستان مان ..... می سوزد

.............عاشقی نیست

در چهره آفتاب ، می توان آب را دید

.... گرچه ، سراب باشد

هوا گرم است

روزگار ما ، سخت است

چهره بخت مان ، سرد سرد

باید ، تن به گرما داد

همچون ، شعله به آتش

ابری ....به باران

آب و آتش ، سنگ صبور ماست

هوای روزگارمان ، بسی گرم است

فصل تشنگی خاک

خون ، دستان پینه بسته

درختان ، به گل نشسته

..... بر طراوت باران باید گریست

هر قطره باران ، نعمت الهی ست

هوا .... گرم است

صبر گرمی تموز ، بی طاق شد

تنور و گرمی ...نان

گریه ، کودکان آفتاب

هم صدای ، بال پرندگان آسمانی

سقف آبی لحظه هاست

قدم های گرم خورشید

در راه کوتاست

سایه های عصر گرمی

بر جای جای عشق و هستی پیداست

هوا گرم است .... آری گرم

......................آری ، گرم

تقدیم به زندگی های گرم ، سفرهای پهن ، لبخندهای شاد و گرم ، دستان گرم دوستی ، محبت های بکر ، نگاه های گرم عاطفه ، لحظه های با هم بودن ، سادگی زندگی های شیدایی ، آهنگ های گرم امید و انتظار

تابستان گرم سال 96