این غصه را بگذرید .....
صدایم ......کنید
ای قلم ، تو بگو .......
قلب شکست م چه شد ؟
ماتم و قهر محبت ، چاره شد ؟
در سکوت عشق ، عاشق کشی ، بهانه است
مرگ بهار است ، سوز سرمای زمستان م چه شد ؟
تابوی مرگ ، تا فراسوی لحظه ها ..........
تا عمق جان ، تا دیدار آشنا ، چه بود ؟
فصل خزان زدی عاطفه !
میراث شوم مستبدان ، چه بود ؟
....... اینک به بین کودکان م
بر بام آرزوهایم ، پر پر ، شدن
.....گرسنگی ، آواره جنگ
گیسوان دختران م را ، به خاک نشانده
و..........وبا ، مرگ سرد ، تاریک و سیاه
بر دستان ، خون زده ........تا ، بر آسمان شب زده
..........بدرقه تابوت زندگی ، تلخ دردناک
با صدای مرگ ، تباهی ، نیستی ، شدند
ای اشک ها رهایم کنید
شاخه گل امید ، پژمرده است
در قلب خاک سرد ، پناهم دهید
مرگ عشق است
......... جا جای جانم ، سیاه پوش ست
اشک هایم خون آلود
.
.
تا زندگی ، فرصتی نیست
......بیاید عشق را احیا کنیم
بیاد انسانهای که در جدال مرگ و زندگی ، رهایی از ظلم مستبدان را در پیکار و جان فشانی میدانند حتی اگر بهترین عزیزانشان راازدست بدهند
بیاد تلخ ترین لحظات تاریخ مردم یمن ، که در جنگی نابرابر با استکبار جهانی و جهالت عربی صهیونیستی میجنگند و ....... مردمی که هم اکنون با بیماری وبا ( بیش از ششصد هزار نفر ) مبتلا در حال جنگ هستند
به لطف خدا همه مستضعفین جهان پیروز ند -----تابستان سال 96
پاییز و عشق و ترانه...برچسب : نویسنده : loveway بازدید : 156