چه شد ؟ قهر طبیعت.... در آن شب تاریکگهواره زمین ، لرزیدآشیانه ام ، ویران شدچهره محبت ، پریشانکودکانم در آغوش ....مادربر دستان پدر ...... آسمانی شدندچه اندوه .......تلخیخاک تیره ، برخون ، نشستدر آن شب تاریک ......صدای آوار ، بر دستان غم ، نشستگونه های خاک آلود کودکانمبه اشک ..................نشستفریاد داد خواهی مظلومیت .... بر باد شد.. پاییز و عشق و ترانه...
بی تو نگاه زخمیاشک حسرت زدهماتم ، لحظه ی بی تو .....بودنم نه صدایینه ، رد پاییتوی تنهایی ، بی تو .....بودنم همه اشکم..... جای بودن ، نیستتو کجایی..... تا بیایی....... بی تو بودنم ، نیست.... تا هستی عشق ، با تو.... بودنم....تا بیایی بنام و یاد منتظران پاییز 96 + نوشته شده در س پاییز و عشق و ترانه...
چه تنهایم میان بودن و ماندن سکوت و تنهایی ، غربت صدای رهگذرهای قدیمی نوای جوی آب ، دیوارسنگی همه خشت های کهنه ، کاگلی .... بوی گلهای عریان سایه تاریک گذرگاه ...ردپای .... لبخنده ستاره نخ نمایی ، لحظه ی دیداره عشق های فراموش شده آرزوهای ... بی تاب خوب و بد ، فرقی نداره لحظه دیدار من و ما... حرفی ندا پاییز و عشق و ترانه...